متولد : 1354 | تهران
www.instagram.com/baharakfathi
.
.
.
.
بداهگی قدم اول در آغاز این دوره از کارهایم بوده است.
حرکت و چرخش بازی هایی که با رنگ و خطوط منحنی در نقاشی هایم مشاهده می شود همه و همه نشان از شور و شوق زندگی و امید می باشد.
موضوع حرکت و لرزش ظریف بال های پروانه بهانه ای برای رشد و شکل گیری این آثار شده اند. خلق این آثار برمی گردند به دوران اواخر دانشجویی در مقطع ارشد نقاشی.
در ابتدا بصورت تک لته ای اجرا می شدند ولی به مرور برای رسیدن به هدفم در موضوع از چند لته ای بودن در اجرای آثارم استفاده کردم. تکنیک به کار گرفته شده اکریلیک می باشد که در پس زمینه ی کار خودنمایی می کند و ایجاد خطوط نرم و پر تحرک را پاستل گچی به عهده دارد.
من در این آثار تنها به ثبت لرزش های بال پروانه ها پرداختم و به هیچ وجه هدفم ایجاد فضایی آبستره نبوده است.
برقراری صمیمیت بین فیگور و پرتره ی زنان با طبییعت و همچنین تداوم جهان هستی و جاری بودن زندگی در زمین و آسمان و دریا موضوعی بوده که در این دوران ذهنم را درگیر کرده بود. اهمیت وجود زن و موجودات ماده در جهان برای پایداری عشق و امید و گسترش مهروزی، سرمشق نقاشی هایم بوده اند. اتفاقی که در این دوران افتاد کمرنگ شدن شور و هیجان خطوط می باشد، دنیاهای زیبایی که همه در چارچوبی محصور شده اند ظاهراً همه در کنار هم اند اما با مرزهایی از لذت و شناور شدن در دنیای هم محروم مانده اند.
--------------------------------------------------------------------------------
جهانی سوررئالیستی که به رویایی دریایی شبیه است و سوژه اصلی آن اسطوره پری دریایی است. اما این اسطوره برساخته هنرمند است که گویی ترکیبی است متاثر از شمایل فرشتهها در نگارگری ایرانی و شمایلهای زنان افسانهای در هنر فراواقعگرای اروپایی. 9 نقاشی فتحیآذر، وجوه مشترکی دارند که از قِبل آن سبکی خاص به منصهی ظهور میرسد. سبکی واجد نشانههای مشترک در عناصر و اصول بصری و برخوردار از شخصیتی واحد با خصوصیاتی همگون در همه این 9 اثر.
در هر تابلو یک رنگ بر سایر رنگها برتری دارد و حتی برسازندهی فضایی است متکی به رنگ. رنگها اغلب ملازمند با آب و در درون آن در اندام زنان ملون و سیالند. سیال بودن رنگها به همراه سیال بودن خطوط زمینه و خطهای بدن، حسی از حرکت اما حرکتی نرم و متین را منتقل میکند. گاهی گیاهی بر تن زن رقصان است و گاهی از آن برمیآید و در حال رشد و جنبندگی است و گاهی با ماهیها و یا ماری همدم و به مغازله مشغول و در پیچ و تابی از خلسه و مستی غوطهور است.
در تابلوهایی زنی باردار مینماید و زمانی پردهنشین است و مورد تفقد پروانهها و زمانی در حال نواختن ساز است و در حال و هوای جانبخشی به طبیعت و دنیای پیرامونش.
غیاب جنس مخالف زن در آثار، نمیتواند غیابی غیرعمد و از سر بیتوجهی بوده باشد. زنان این نقاشیها خودبسندهاند و جهانشان اگرچه محدود مینماید اما کافی است به کفایت نیازی عاشقانه با طبیعت.
گاهی در چهرههای زنان هیچ نمیبینیم و توجهمان به کلیت اندام و حرکات آن جلب میشود و گاهی خطوط چشم و ابرو حالتی از سرخوشی و یا غمی که خودخواسته پنهان شده را بروز میدهد.
عمق و ژرفای اندک در همه این آثار، صرفا کارکردی دارد برای سهبعدی نمایی موجودات. از طرفی این تمهید کمک میکند به تمرکز مخاطب بر سوژههای معدود در قاب تصویر.
نگرش ایجابی به زنها با نمایش سازندگی جهانی آرمانی و فراواقعی، از ویژگیهای مضمونی و درونمایهی بیشتر نقاشیهاست.
شاید این آثار از نادر نقاشیهای معاصر زنان است که در آن، نقاش رویکرد ایجابی را جایگزین رویکرد سلبی کرده و به زیباییها و خیالات آرمانی زنان تمرکز داشته و به پرهیز از پردازش رنج و تلخیهای روزمره اهتمام ورزیده است.
زدودن برخی زوائد جزئی و عمق بخشی به درونمایهها و مضامین و تلاش برای ایجاد یکپارچگی میان فرم و محتوای آثار، میتواند به مجموعهی آنها غنایی ماندگار و چشمنواز بخشد و پروانهی رویاهای مخاطبان را به وجد آورد. | شهرام زعفرانلو / همنشینی زن، آب، مستی و رویا